عباس نورزائی
لب به خاک سیستان که گذاشت، دومتر بالاتر از لبهی رودخانه بود، زمینهای منطقهی چوتو تا محمدشاهکرم و سپس در ادامه، همهی روستاهای حدفاصل جادهی زهک- زابل تا شنزار بیبیدوست را درنوردید، بنجار را تخریب کرد و از ادیره به دریاچهی هامون هدایت شد. خواب از چشم ساکنین شهر زابل ربود.
شهر زابل، از نظر توپوگرافیکی در چالهای واقع شده است که از همه طرف در معرض خطر سیلبردگی قرار دارد. به همین دلیل برای سرریز جمعیت وانتقال آن، شهرجدید رامشار طراحی شد که به دلیل استقرار خشکسالی، این بیست سال از عمرش گذشت و سکنهای به خود ندید.
در جهادسازندگی سیستان مسئولیت عملیات هدایت سیلاب و تخلیهی روستاها با ۱۷۰ دستگاه کمپرسیِ به ارث رسیده از غنایم جزیرهی فاو، به عهدهی من و تیم جهادیمان بود.
شرایط رعبآوری در سیستان حاکم بود. سیلاب در نقاطی وارد مزارع خوشهدادهی گندم شده بود و روستاها را یکی پس از دیگری درمینوردید. وقتی وارد روستا میشد، خانههای کاهگلی را ذوب میکرد، صدای مهیبی از ترکیدن گنبد خانهها به گوش میرسید، کوپکوپ تخریب، گوش سیستانیان را کر کرده بود و مردمی که قیمتیترین اشیاء زندگی خود را برگرفته بر کمپرسیهای امدادی ما سوار و به نقاط امن هدایت میشدند.